مهمانهای آخرین هفته شهریورماه
سلام مامانی خوشکلم
مامان بزرگ و بابابزرگ و دایی جون ایمان آخر هفته امدن خونه ما و ما یه دنیا خوشحال شدیم . آن ها سه شنیه آمدن و جمعه عصر رفتن و باز دلتنگی مامان مهربونت شروع شد مامان بزرگ مهربونت دو تا پیرهن خوشکل بارداری واسه مامان مهربونت آورد و کلی هم با مامانت تو بازار دنبال شلوار بارداری گشت اما پیدا نکردند همشون واسه مامان قد بلندت کوتاه بودند . اما یه سارافون خیلی خوشکل و دو تا زیر سارافونی از ش.ه.م خریدند که خیلی خوشکل بودند
امروز خونه عمو مامانی دعوت بودیم و همه متوجه نی نی دار شدن مامان شدن دختر عمه مامانی ، مامانی را بغل کرد و تبریک گفت و مامانی گریه اش گرفت نمی دونم چرا همه دختر عموها و عمه ها تبریک گفتن و گفتن اگه کاری هست در خدمتیم آخه مامانی اینجا تنهاست و این نهایت لطف فامیلهای خوبمونه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی